.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
حسني مبارك از تولد تا سقوط

حسني مبارك از جمله وابستگان باسابقه منطقه روز گذشته سقوط كرد و حال مي توان زندگينامه او را در زمره ديكتاتورهاي مشهور جهان بررسي كرد.

* تولد در سال 1928

محمد حسني سيد مبارك در سال 1928 در "كفر المصيلح " در استان "مونوفيا "ي مصر به دنيا آمد. وي پس از پايان تحصيلات متوسطه به دانشكده نظامي رفت و در سال 1949 با درجه ستوان دوم فارغ‌التحصيل شد.
مبارك در سال 1950 به دانشكده نيروي هوايي رفت و تحصيلات تكميلي خو را در آكادمي نظامي شوروي سابق گذراند.
وي پس از پيشرفت در نيروي هوايي مصر تا مقام نايب رئيس جمهور بالا رفت و پس از ترور انور سادات در ششم اكتبر 1981 به رياست‌جمهوري رسيد.
حسني مبارك چهارمين رئيس‌جمهور مصر است و از جمله پست‌هاي مهم وي نخست‌وزيري اين كشور است، هم چنين وي در حزب دموكراتيك ملي فعاليت داشته است.
طبق قانون سال 1971 مصر، مبارك تا ژانويه سال 2011 كنترل كامل كشور را بر عهده دارد و پيش از قيام مردم مصر به عنوان رئيس جمهور اين كشور از قدرتمندترين حاكمان منطقه به شمار مي‌رفت.
در 11 فوريه سال 2011 و در پي اعتراضات مردم به حكومت حسني مبارك، عمر سليمان معاون وي، اعلام كرد كه حسني مبارك از رياست جمهوري مصر كناره ‌گيري و نيروهاي مسلح را مامور اداره كشور كرده است.

* تاريخچه روابط ايران و مصر

در تاريخچه مناسبات ايران و مصر، عامل گرايش به صهيونيسم‌ همواره يك عنصر بازدارنده و تخريبي بوده، اين پديده را مي‌توان در جدايي حكومت جمال عبدالناصر و حكومت پهلوي به دليل اتحاد محمدرضا با رژيم صهيونيستي و فاصله جمهوري اسلامي از حكومت مصر به دليل پيمان كمپ‌ديويد و ارتباط مصري‌ها با صهيونيست‌ها به روشني مشاهده كرد. تنها پيش از تأسيس رژيم صهيونيستي بود كه رويكرد سياسي دو كشور با يكديگر همسويي داشت وپادشاهي بودن هر دو سبب تحكيم پيوند آنها شده بود.
آغاز مناسبات سياسي تهران ـ قاهره به سال 1300 ش. بازمي‌گردد كه مصر از انگلستان استقلال يافت و دولت وقت ايران بلافاصله اين كشور را به رسميت شناخت. با اين همه ميان مردم دو كشور همواره نوعي پيوند معنوي وجود داشته است،‌ از جمله اين كه هر دو كشور در اواخر قرن نوزدهم و اوائل قرن بيستم ميلادي مورد تهديد و آزار انگليسي‌ها بودند و با يكديگر نوعي احساس همدردي داشتند. شايد به همين دليل نيز بعضي متفكرين مخالف استبداد قاجار در دوران مشروطه‌، قاهره را مركزي براي فعاليت‌هاي فكري خود ساخته بودند.
سال‌هاي جنگ جهاني اول و مبارزه مردم هر دو كشور با سلطه انگليس‌ها، پيوند ميان دوملت ايران و مصر را افزايش داد. سفارت ايران درقاهره تا هنگام انقراض سلسله قاجار ـ1304ش .ـ فعال نبود، اما پس از آن و در پي به قدرت رسيدن رضاخان اولين قرارداد مودت و دوستي ميان دو كشور در 1307 ش. منعقد شد.
با به قدرت رسيدن رضاخان مناسبات دو كشور گسترش يافت و روابط تهران وقاهره از سال 1300 ش . تا 1331 ش. كه حكومت سلطنتي در اين كشور منقرض گرديد، دو ويژگي اصلي داشت‌:
- اول: همكاري ‌مثبت دولتي و مناسبات صميمي در سطح دو حكومت
- و دوم: مبارزه مشترك دو حكومت با اسلام‌خواهي مردم‌.
هم حكومت پادشاهي و سلطه انگليس بر هر دو نظام‌ و هم مبارزه مشترك آنها با اسلام‌گرايي موجبات گرمي مناسبات را فراهم آورده بود. اما از ديگر دلايلي كه بطور موقت موجب تحكيم روابط تهران و قاهره شده بود، ازدواج محمدرضا پهلوي با فوزيه، دختر ملك فؤاد و خواهر ملك فاروق پادشاه مصر بود‌. اين ازدواج تنها 10 سال دوام آورد و در 1327 ش. به متاركه انجاميد و روابط دو دولت مصر و ايران را به سردي كشاند.
به دنبال سقوط ملك فاروق و به قدرت رسيدن جمال عبدالناصر روابط تهران وقاهره تيره شد، اما حكومت جديد مصر با مخالفين شاه از جمله مصدق، روابطي برقرار كرد . حكومت مصر پس از سقوط ملك فاروق، از مبارزات ملي شدن صنعت نفت ايران حمايت مي‌كرد. به همين دليل، سفر محمدمصدق ـ نخست وزير وقت ايران ـ به قاهره با استقبال جمال عبدالناصر و ديگر مقامات مصري روبه رو شد، اما كودتاي 28 مرداد 1332 و بازگشت شاه بهبود مناسبات دو كشور را از بين برد.
بدبيني جمال عبدالناصر به شاه‌، جاي گرفتن دو رژيم در دو بلوك‌ سياسي متفاوت ـ شرق وغرب ـ اختلاف ناصر بارژيم صهيونيستي، هم‌پيماني شاه با صهيونيست‌ها و عوامل ديگر، به دوري تدريجي تهران و قاهره انجاميد.
و در تابستان 1339ش. جمال عبدالناصر در پي نطق شديد اللحني عليه شاه‌ دستور قطع رابطه سياسي با تهران را به دليل هم‌پيماني شاه با اشغالگران صهيونيست صادر كرد. جمال عبدالناصر در نطق خود شاه را همدست صهيونيست‌ها ناميد واين همدستي را مغاير با آرمان كشورهاي عربي و اسلامي تلقي كرد. روابط مصر با تهران 10 سال قطع بود. شهريور 1349، يك ماه پيش از مرگ ناصر و هنگامي كه سادات در دوره بيماري منجر به فوت ناصر زمام امور را بدست گرفته بود، رابطه دو كشور مجدداً برقرار شد.
با مرگ ناصر، معاون وي انورسادات، قدرت را بدست گرفت‌. اين تحولات سبب شد، شاه ايران مناسبات خود را با نزديك شدن به سادات دوباره با مصر از سرگيرد. انگيزه‌هاي چندي نيز در اين تصميم دخيل بودند. در واقع پس از ناصر كسي بر كرسي زمامداري مصر تكيه زده بود كه مانند شاه مشتاق رابطه با رژيم صهيونيستي بود. سادات سال 1350ش. به تهران آمد و شرايط سياسي براي ازسرگيري همكاري‌ها و مناسبات دو كشور مهيا شد.
چهار سال پس از جنگ رمضان، وقتي سادات در سال 1354 ش. در كمال ناباوري ملت‌هاي مسلمان به رژيم صهيونيستي سفر كرد، شاه ايران بعد از كارتر دومين رئيس كشوري بود كه اين سفر را مورد حمايت قرار داد.
سفر سادات به بيت‌المقدس و سپس انعقاد پيمان كمپ ديويد مقارن با وقوع انقلاب اسلامي ايران بود. از اين رو با پيروزي انقلاب، روابط تهران با قاهره در اعتراض به انعقاد اين معاهده قطع شد.
انقلاب اسلامي، انقلابي ضدصهيونيستي و ضدامريكايي بود و طبعاً نمي‌توانست رابطه مثبتي با حكومت سادات كه سرسپرده صهيونيست‌ها بود، داشته باشد. جمهوري اسلامي ايران 2 ماه پس از پيروزي انقلاب و 9 سال پس از برقراري مجدد مناسبات تهران و قاهره‌، روابط خود را با مصر به دستور امام خميني (ره‌) قطع كرد.

* تاريخچه روابط آمريكا و مصر

آغاز اين روابط به آغاز بكار كنسولگري آمريكا در مصر در سال 1832 بازمي‌گردد، اما اين روابط در اواخر دوره رياست انور سادات و در دوران حكومت حسني مبارك هميشه روند رو به رشدي داشته است.
روابط مصر و آمريكا در سال 1974 از سر گرفته شد و با توجه به سياست هاي مصر، اين كشور به همراه اسراييل بسرعت به عنوان اصلي‌ترين شريك سياسي آمريكا در جهان عرب، خاورميانه و آفريقا تبديل شد.
آمريكا بسرعت به صادر كننده اصلي اسلحه به مصر و يكي از بزرگ‌ترين كشورهاي كمك كننده به اين كشور تبديل شد، اما اين كمك‌ها نتوانست سبب بهبود اوضاع در مصر شود و بر عكس سبب شد انتقادات داخلي و منطقه‌اي از مصر افزايش يابد تا جايي كه مخالفان نفوذ آمريكا در منطقه از دولت مصر با عنوان مزدور كاخ سفيد در منطقه ياد كردند.
از نگاه كارشناسان در بررسي روابط مصر و آمريكا يكي از بزرگترين خطاهاي استراتژيك مصر اين است كه اين رابطه را به عنوان رابطه‌اي دوجانبه ارزيابي كنيم، زيرا واقعيت اين است كه اين رابطه ضلع سومي دارد كه بسيار تعيين كننده است و اين ضلع اسراييل است.
ضلع سوم رابطه مصر و آمريكا از نگاه مردم مصر بسيار نامطلوب است و اين باور ناشي از مسائل مختلفي است كه يكي از آنها در موقعيت ضعف قرار گرفتن مصر در اين سه ضلعي است و نشانه اين ضعف از دست دادن جايگاه مصر در تحولات منطقه‌اي و جهاني و حتي انزواي مصر بود كه در سال‌هاي اخير به خوبي آشكار شده است.
از نگاه كارشناسان، مصر در سال‌هاي اخير بويژه در دوران مبارك، پس از اسراييل دومين هم پيمان بزرگ كاخ سفيد در منطقه بوده و اين نقش در دهه هشتاد و زماني كه مبارك سطح روابطش را با اسراييل گسترش داد افزايش يافت.

* روابط مصر و رژيم صهيونيستي

در 19 نوامبر 1977 انورسادات رئيس جمهوري مصر و دشمن اول اسرائيل وارد قدس شريف شد. صهيونيست‌ها كه مزه تلخ شكست جنگ ششم اكتبر 1973 را چشيده بوده و هنوز خاطرات پيروزي سربازان قهرمان مصري را در اذهان داشته در استقبال سادات صف آرايي كرده بودند. مناخيم بگين نخست وزير، موشه دايان وزير دفاع، آرييل شارون، اسحاق شامير رئيس كنيست اسرائيل و گلدماير نخست وزير سابق اسرائيل همگي در اين استقبال حضور داشتند. گلدماير با تعجب و شادي وصف نشدني به ميهمانان تاريخي اسرائيل گفت باور كردني نيست؟!!!.
سادات كه مدال افتخارات پيروزي جنگ اكتبر 1973 را بر سينه داشت در مجلس خلق مصر (پارلمان) در نهم نوامبر 1977 اعلام كرد كه به خاطر صلح حاضر است به اسرائيل برود و رفت و اين سرآغاز مناسبات مصر با رژيم صهيونيستي بشمار مي‌آيد.
پس از آن و بويژه در دوران رياست جمهوري حسني مبارك مصر هميشه به عنوان مزدور رژيم صهيونيستي و آمريكا در منطقه عمل كرده و بيش از آن كه درصدد تامين منافع ملت مصر و سپس ملت مظلوم فلسطيني در منطقه باشد، سگ نگهبان و پاسبان منافع رژيم صهيونيستي و امريكا بوده و پيش از هر تصميمي تلاش نموده سياست‌هاي خود را با اين دو هماهنگ نمايد كه ضربه بزرگي به جايگاه و وجهه‌ مصر به عنوان سردمدار جهان عرب و موقعيت منطقه‌اي آن وارد كرده است.

* جنايات مبارك در غزه

در مورد جنايات مبارك در نوار غزه بايد در كلام گفت كه بسياري از كار شناسان مصر را مسئول رنجش و بدبختي فلسطيني‌ها مي‌دانند. مردم نوار غزه پس از عقب نشيني رژيم صهيونيستي و تشكيل دولت حماس به رياست "اسماعيل هنيه " با مشكلات و معضلات بسياري مواج شدند و دولت مصر جهت كاهش رنج و مرارت ملت فلسطين در قضاياي غزه هيچ اقدامي نكرد.
درگيري ميان گروه‌هاي فلسطيني بويژه ميان فتح و حماس و منازعه "ابومازن " رئيس دولت خودگردان و رهبران حماس، مشكلات عديده‌اي را براي منطقه غزه و مردم آن بوجود آورده است. گرچه رژيم صهيونيستي فراهم كننده اصلي چنين شرايطي بوده و تنها برنده تداوم اين روند مي‌باشد، ولي سياست مصر و جايگاه منطقه‌اي آن در پي اين تحولات زيان‌هاي متعددي به فلسطيني‌هاي نوار غزه وارد كرده است.
آمريكا و دولت صهيونيستي اولمرت در كنفرانس آناپوليس و ديدار بوش از منطقه در ژانويه 2008 از مصر خواسته همكاري امنيتي و اطلاعاتي خود را با رژيم صهيونيستي تا انهدام و نابودي مقاومت اسلامي در فلسطين به رهبري حماس ادامه دهد.
از جمله جنايات مرتكبه توسط حسني مبارك در حق فلسطيني‌ها را بايد در بسته نگاه داشتن گذرگاه رفح يعني تنها راه ارتباطي مردم غزه با دنياي خارج ملاحظه كرد و با وجود انتقادات فراواني كه به مبارك و دولتش مي‌‏شد، وي بر تداوم سياست‌‏هاي اين كشور در بسته نگه داشتن گذرگاه رفح تاكيد داشت.
مصر با بسته نگه داشتن گذرگاه رفح باعث شد كه محاصره نوارغزه توسط رژيم‌‏صهيونيستي تاثير زيادي بر زندگي مردم اين منطقه بگذارد، چراكه گذرگاه رفح يكي از معدود راه‌‏هاي ارتباطي غزه با جهان خارج است و
تداوم بسته بودن گذرگاه رفح و ادامه اين سياست توسط قاهره مي‌‏تواند به گسترش فاجعه انساني در نوار غزه بينجامد.
در جنگ22 روزه نيز كه با جنايت صهيونيست‌ها در حمله به غزه آغاز شد، دولت مصر علاوه بر سكوت در برابر كشتار زنان و كودكان فلسطيني و مخالفت با درخواست‌هاي مكرر كشور‌ها و نهادهاي مردمي آزاديخواه براي ارسال كمكهاي انسان دوستانه به مردم غزه، عملا با جنايت صهيوينست‌ها در فاجعه غزه همراه شد.

از ديگر سياست‌هاي متخذه توسط مبارك عليه مردم نوار غزه را بايد در احداث ديوار فولادي برسر مرزهاي اين كشور با نوار غزه ملاحظه كرد. توافق مصر براي ساخت اين ديوار، اجراي يك طرح آمريكايي-صهيونيستي براي منطقه است كه آخرين روزنه تنفسي مردم غزه را كه در مدت چهار سال و نيم محاصره آنها را زنده نگه مي‌داشت،‌ مي‌بندد.

*ستيزه جويي با اسلام گرايان

در حقيقت رژيم حسني مبارك از اسلامگرايان به شدت واهمه دارد، چون در هراس است كه اسلامگرايان به هرم قدرت صعود كنند و مصر تحت سيطره اسلامگرايان در‌آيد. اين بدان معناست كه رژيم مبارك اصرار دارد، مخالفان را همچنان دستگير كند و در واقع ما شاهد روند سركوب اسلامگرايان و بويژه اعضاي جنبش اخوان المسلمون در اين كشور بوده‌ايم و در آخرين آمار ارائه شده توسط "محمد بديع " رهبر جنبش اخوان المسلمون تاكيد شده كه طي يك دهه گذشته بيش از سي‌هزار عضو اين جنبش در زندان‌هاي رژيم مبارك بوده‌ايم و اموال اعضاي اين جنبش مصادره شده است.
بنابراين عجيب نيست، اگر ما شاهد دستگيري نامزدهاي انتخاباتي اسلامگرا و طرفداران آنان در مصر باشيم تا از ورود اين عناصر موثر به پارلمان جلوگيري شود و اين ادعا كه رژيم حسني مبارك به مخالفان خود اجازه ورود به پارلمان مي‌دهد، ياوه‌اي بيش نيست و فقط از اين جهت است كه ادعا كند، در مصر دموكراسي و تعدد احزاب وجود دارد ولي حقيقت برخلاف آن است.
در حقيقت طي سه دهه حاكميت مبارك نمايندگان واقعي مردم در پارلمان حضور نداشته و دموكراسي صحيح و سالمي بر مصر حاكم نبوده و اين موضوع به دليل دخالت‌هاي نيروهاي امنيتي و مجازات و سركوب كردن مخالفان است، مخالفاني كه در برابر فساد نظام حاكم بر مصر سكوت نمي‌كنند و اين چيزي است كه ما شاهد آن هستيم.فارس/90


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.102 seconds.